ظریفی با عربی همراه شد. در آن اثنا از او پرسید: چه نام داری؟
گفت: مطر، یعنی باران.
پرسید: کنیت تو چیست؟
گفت: ابوالغیث، یعنی پدر باران.
پرسید: پدرت چه نام دارد؟ گفت: فرات.
پرسید: کنیت او چیست؟ گفت: ابوالفیض، یعنی پدر آب روان.
پرسید: نام مادرت چیست؟ گفت: سحاب یعنی ابر.
پرسید: کنیت او چیست؟ گفت: ام البحر، یعنی مادر دریا.
گفت: برای خدا، لحظه ای باش تا زورقی پیدا کنم و گر نه در همراهی با تو غرق خواهم شد.
منابع:
1-لطایف اطوایف
2-تبیان