از کجا آمده ای
مولای صبح
که دست هایت دعوتی به عشقند
آن چنان پربار
که آوازهای عاشقانه ام
در پیشگاه مبارک تو
حقیر مینمایند
و رساترین آوازهای شبانه ام
به ناله بدل میشوند
با این همه
تنها زبان به عشق می گشایم
و با صدایی
هر چند خستهتر از صدای شبانان
آوازهای عاشقانه ام را
در اعتماد گوش های تو می خوانم.
شعر از: خسرو زمانی +کورش زارعی بهجانی چهارشنبه 85 دی 20 11:11 عصر پیام
تو تنها اتفاقیست که نیفتادهست ()
|